| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
راز موفقیت شما چیست؟
این سوال، یکی از سوالات رایج در دنیای کسب و کار است. فرقی نمیکند از چه کسی بپرسید؛ چون همیشه جوابهای متفاوتی دریافت میکنید. برخی کارآفرینان میگویند که روی دانش صنعتی یا مجموعه تواناییهای فنی خود تکیه میکنند و برخی شهود داشتن یا شوخ طبعی خود را عامل موفقیتشان میدانند.
شورای کارآفرینان جوان (YEC)، سازمانی تشکیل شده از ۴۰ کارآفرین بسیار موفق و جوان است. این شورا از ۱۱ تن از اعضای خود در مورد سلاح مخفی آنها بهعنوان یک کارآفرین پرسیده است. ممکن است این سلاح، یک ویژگی شخصیتی، یک طرز تفکر ویژه یا یک رفتار بهخصوص باشد. اما فرقی نمیکند؛ چرا که یکی از همین دلایل، علت موفقیت این رهبران کسب و کار در تمامی اوقات و شیوه مورد استفاده آنها است:
1. داشتن مهارتهای مردمی و شهود
۲. حس کنجکاوی و برگشت پذیری
۳. سازگاری برای تغییر کردن
۴. شناخت از خود
۵. داشتن دیدگاههای متنوع
۶. ریسک پذیری حساب شده
۷. داشتن سابقه غیر کارآفرینانه
۸. شوق همیشگی برای یادگیری
۹. علاقه به دوی استقامت!
۱۰. مشتری خود بودن
۱۱. برخورد عالی با کارکنان
منبع: Forbes
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چگونه نگاه فلسفی میتواند یک کارآفرین بزرگ بسازد؟
نویسنده: Nicholas Mille
مترجم: بهناز پذیرایی
یک کلیشه قدیمی وجود دارد که میگوید فارغالتحصیلان رشتههای فلسفه بیکار هستند، اما این بیشتر شبیه شوخی است. کارآفرینانی همچون ریدهافمن(موسس لینکدین)، پیترتیل (از موسسان پیپال) و کارلی فیورینا(یکی از بزرگترین مدیران شرکت اچپی) از پیشزمینه و سابقه تحصیلی خود در فلسفه برای موفقیتشان استفاده کردند.
حتما از این موضوع شگفتزده شدهاید! میخواهیم در ادامه این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.کارآفرینان رشتههای مختلف در بازار کار دیدگاههای خود را دارند؛ بهطور مثال یک فارغالتحصیل دانشکده مهندسی میپرسد: «سیستم چگونه کار میکند؟» یا فارغالتحصیل دانشکده حقوق میپرسد: «آیا این قانونی است؟» یا فارغالتحصیل رشته فلسفه میپرسد: «رویکردهای شرکت اخلاقی است؟» اما آیا واقعا یک فارغ التحصیل فلسفه میتواند در کسب و کار موفق باشد؟ آمار و ارقام میگویند: نه!
هر دو شغل به ارتباط روشن، تفکر انتقادی و توانایی فروش ایدههایشان نیاز دارند؛ درحالیکه این فقط چند مهارت است که کارآفرینان با فیلسوفان به اشتراک میگذارند. درسهای ارزشمند زیادی وجود دارد که بنیانگذاران و مدیران اجرایی میتوانند از این رشته انسانی دیرینه بیرون بکشند. در ادامه پنج دلیل که فارغالتحصیلان رشته فلسفه را تبدیل به کارآفرینان بزرگی میکند، ذکر میکنیم.
۱- آنها دوست دارند بحث کنند.
یکی از راههایی که میتواند کسبوکار شما را ارزشمند کند، پیادهسازی یک سیاست بحث آزاد است. کارمندان خود را بدون توجه به سطح کاری، تشویق کنید تا دیدگاههای مختلف خود را به اشتراک بگذارند یا دلیل موافق نبودن با تصمیمات را اعلام کنند.
۲- آنها مشکلات و پیچیدگیها را مدیریت میکنند.
فلسفه به شما میآموزد که عدم قطعیت را مدیریت کنید و آرام باشید. به گفته والت ویتمن بهعنوان یک کارآفرین «فایق آمدن و توانایی کنترل، تحمل، جسارت، انجام کار پرمخاطره» را در پیشروی خود دارید و احتمالا زمان زیادی را برای ناشناختهها صرف میکنید، بنابراین باید بتوانید ابهام را تحمل کنید و بار دیگری که خود را بر سر دوراهی دیدید، تصمیمگیری را با اعتماد به نفس بیشتر انجام دهید.
۳- آنها تصورات بزرگی از کوچکترین جزئیات دارند.
داشتن یک نگاه فلسفی ارزشمند است؛ زیرا به شما کمک میکند تا بدانید که تصمیمهای بزرگ در نهایت به تصمیمهای کوچکتر بستگی دارد و چگونه نظرات شما میتواند به پیشرفت کسبوکارتان کمک کند.
۴- آنها احساسات خود را کنترل میکنند.
در فلسفه شما یاد میگیرید احساسات خود را رها کرده و تصمیمات منطقی بگیرید. بهعنوان یک کارآفرین، این درس ارزشمندی است که نباید به خاطر اینکه عاشق ایده یا محصولی هستید، زمان یا پول را در آن سرمایهگذاری کنید و نقاط ضعف آشکار آن را نادیده بگیرید.
۵- آنها مشکلات پیچیده را حل میکنند.
آلبرت انیشتین میگوید: «اگر یک ساعت وقت برای حل یک مساله داشتم، ۵۵ دقیقه به خود آن مساله فکر میکردم و پنج دقیقه در مورد راهحل آن.» بهعنوان یک کارآفرین بالاخره دیر یا زود با مسائل پیچیده روبهرو میشوید؛ به جای اینکه روی یک مساله کلی تمرکز کنید، باید بتوانید آن مساله را بشکافید و به مسائل کوچکتر تقسیم کنید
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
به اندازه بچه ای یک ساله فعل خواستن را صرف می كنيم؟
توماس جی. واتسون می گوید:
"می خواهید فرمولی برای موفقیت به شما بدهم؟
خیلی ساده است.
«نرخ شکست خود را دو برابر کنید.»
شما به شکست به عنوان دشمن موفقیت می نگرید.
ولی اصلاً اینطور نیست.
شاید شکست شما را دلسرد کند یا شاید از آن چیزی یاد بگیرید.
پس پیش بروید و اشتباه کنید.
هر کاری می توانید بکنید.
باید به یاد داشته باشید که آنجا جائی است که موفقیت را خواهید یافت.
اگر می خواهید موفق شوید باید شکست بخورید. باید شکست بخورید، شکست، شکست و شکست.
شکست راه رسیدن به موفقیت است. آنقدر باید زمین بخورید تا راه رفتن را یاد بگیرید.
همه ما زمان كودكی را گذرانده ایم! شايد به ياد نیاوریم ولی کافی است به كودکی حدود يک ساله نگاه كنيم كه تلاش می کند خواد راه برود.
مدام زمين می خورد، بلند می شود، دوباره زمين می خورد و ...
آيا ناراحت می شود؟
آيا راه رفتن را ترک می كند؟
انسان در كودكی هدف را راه رفتن قرار می دهد و تا راه نرود، دست از تلاش برنمی دارد.
در كودكی از لحاظ جسمی بسیار ضعيف بوديم ولی از لحاظ «خواستن» بسیار قوی!
چرا حالا كه از لحاظ جسمی و ذهنی خيلی خيلی كاملتر شديم، خواستن، اراده و ميلمان به موفقيت كمرنگ شده است؟
بياييد مثل همان دوران شيرين بچگی، با یک یا چندبار افتادن قافيه رو نبازيم.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ما دوران گذشته را پشت سر گذاشته ايم و به زمانه اي رسيده ايم آه علم و ثروت در يك
راستا قرار گرفت هاند. علم و ثروت بحث امروز است
نويسندگان آتاب به اين نكته اشاره دارند آه “ تا ٣٠٠ سال پيش، زمين منبع ثروت بود .
زمين داران ثروتمند به حساب مي آمدند، پس از آن دوران صنعتي فرارسيد و صاحبان صنايع
به ثروت رسيدند . امروز دوران دانش و اطلاعات است . آساني آه به اطلاعات تازه و روز
دسترسي داشته باشند ثروتمندند .” نويسندگان آتاب، روش هاي آموزشي مدارس را براي
عصر حاضر مناسب و آافي نم ي دانند و معتقدند آه “مدرسه ها آارمندپرورند و نه
آارآفرين پرور.”
آموزش هايي آه براي عصر سازمان هاي بزرگ و بوروآراتيك مناسب بود، ديگر جوابگوي
نيازهاي سازمان هاي پيچيده، شبكه اي و مبتني بر دانش امروز نيست . درواقع فرزندان ما را
براي دنيايي تربيت مي آنند آه ديگر وجود ندارد . نويسندگان به جوانان امروز توصيه مي آنند
آه آارآفرين باشند . براي آارآفريني بايد سخت آوش، خوش بين و ريسك پذير بود و بايد
هوشمندي مالي داشت.
هوشمندي مالي نيز از چهار عامل:
• آشنايي با حسابداري،
• روش هاي سرمايه گذاري،
• بازاريابي،
• آگاهي از قوانين، حاصل مي شود.
و بالاخره پيام اصلي آتاب اين است: “براي پول آار نكنيد، بگذاريد پول برايتان آار آند.”
1-المپیک اتفاقی است که یاد و خاطره ی آن در اعصار ماندگار می شود.در طول یک مسابقه قایقرانی لورنس لیمپوکس به خاطر کمک به یکی از حریفانش که به دردسر افتاده بود از ادامه ی مسابقه صرف نظر کرد.تمام دنیا شاهد این صحنه بودند.اهمیت نجات جان یک انسان برای او مهم تر از برنده شدن بود.حتی با این که او در مسابقه برنده نشد ولی باز هم او یک برنده محسوب می شود.او به این خاطر که روحیه ی جوانمردی به المپیک بخشیده بود،از جانب همه ی پادشاهان و ملکه های دنیا مورد تقدیر قرار گرفت.
2-من داستانی درباره ی رابین گونزالس شنیده ام که او در یک بازی فینال مسابقات تنیس بازی می کرد.این یک رویداد مهم بود،او برای کسب عنوان قهرمانی جهان بازی می کرد.در آخرین سرویس گونزالس برای جلوگیری از امیتاز گرفتن حریف شوت بلندی زد.داور و خط نگه دار هر دو صحیح بودن شوت او را تایید کردندو اعلام کردند که با این شوت او برنده مسابقه است،اما گونزالس پس از مدت کوتاهی مکث و تردید،برگشت و به حریفش دست داد و گفت:((سروخطابود))نتیجه این شد که او آن سرو را باخت و در آن بازی هم شکست خورد.
همه تعجب کردند.چه کسی می توانست تصور کند که یک بازیکن در عین حال که داوران رسما به نفع او امیتاز داده اند و برگ برنده را در دست دارد،این چنین خود را محروم کند و ببازد.هنگامی که از او پرسیدند که او چرا این کار را کرد،پاسخ داد که((این تنها کاری بود که با انجام آن می توانستم از درستکاری خود محافظت کنم))او با این که مسابقه را باخت ولی باز هم یک برنده محسوب می شود.
3-چند نفر تاجر برای انجام ملاقاتی شهرشان را ترک کردند و به خانواده هایشان گفتند که تا جمعه شب بازخواهند گشت.اما به خاطر مشغله ی کاری زیاد نتواستند به موقع کارهایشان را تمام کنند.آن ها دیرشان شده بود و باید به پرواز می رسیدند.درآخرین لحظه در حالی که بلیط هایشان را دردست گرفته بودند،با این امید که هواپیما هنوز پرواز نکرده باشد،به فرودگاه رسیدند.در حالی که آن ها می دویدند یکی از آن ها با میزی برخورد کرد که روی آن یک سبد میوه گذاشته شده بود.همه میوه ها به زمین ریختند و له شدند،ولی آن ها وقتی برای ایستادن نداشتند.همه به دویدن ادامه دادندو خود را به هواپیما رساندند ونفسی با خیال راحت کشیدند البته به جز یک نفر از آن ها.او احساساتی شد و از صندلی اش بلند شد و به دوستان خود گفت خداحافظ و رفت.چیزی که او را شادمان و راضی می کرد برگشتن بود.اوبه طرف میزی که آن را واژگون کرده بود برگشت و دید که پشت آن میز دختر نابینای ده ساله ای برای گذران زندگی اش میوه می فروشد.مرد گفت:((آرزو می کنم که روز شما را خراب نکرده باشم.))از جیبش یک 10 دلاری در آورد و دردست دختر گذاشت وبه او گفت:((مواظب میوه هایت باش))و آنجا را ترک کرد.دختر نمی توانست ببیند که اوکجا می رود.ولی صدای دور شدن قدم هایش را می شنید.درحالی که صدای پای مرد درحال محو شدن بود دختر فریاد کشید:((آیا توخدا هستی؟))آن مرد پروازش را از دست داد ولی آیا او برنده محسوب نمی شود؟یک فرد بدون داشتن مدال هم می تواند برنده باشد و یک شخص با داشتن مدال هم اگر لیاقت برنده شدن را نداشته باشد،بازنده محسوب می شود.
موفقيت يعني : از مخروبه هاي شکست ، کاخ پيروزي ساختن .....
موفقيت يعني : خنديدن به آنچه ديگران مشکلش ميپندارند ......
موفقيت يعني : از تجارب انسان هاي موفق درس گرفتن ......
موفقيت يعني : خسته نشدن از مبارزه با دشواري ها ......
موفقيت يعني : هميشه جانب حق را نگاه داشتن .........
موفقيت يعني : اشتباه را پذيرفتن و تکرار نکردن آن .......
موفقيت يعني : با شرايط مختلف خود را وفق دادن ......
موفقيت يعني : حفظ خونسردي در شرايط دشوار ......
موفقيت يعني : از ناممکن ها ، ممکن ساختن ........
موفقيت يعني : نا کامي ها را جدي نگرفتن ........
موفقيت يعني : تکيه گاه بودن براي ديگران ......
موفقيت يعني : توانايي دوست داشتن ......
موفقيت يعني : عاشق زندگي بودن ......
موفقيت يعني : با آرامش زيستن ......
موفقيت يعني : قدردان بودن ......
موفقيت يعني : صبور بودن ......
از عارفی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، چه به دست ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻫﻴﭻ...
ﺍما، ﺑﻌﻀﯽ چیزﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ...
ﺧﺸﻢ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ...!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ به دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎﻟماﻥ ﺧﻮﺏ می شوﺩ؛
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍدن ها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ و راحت مان می کنند!
اگر در حال رشد فکری نيستيد
پس در حال عقب ماندن هستید
اگر روز به روز بهتر نمیشويد
پس داريد بدتر میشويد
اگر برای موفقیت منتظر فردا هستید
آن فردا هیچ گاه از راه نمیرسد...
١- هر چالشی فرصتی برای رشد و پیشرفت است.
٢- تو نتیجه افکاری هستی که تا کنون داشته ای.
٣- اگر به همان عادت های قدیمی ادامه بدی، زندگیت بهتر از این نخواهد شد.
٤-تا زمانی که دیگران را مسبب ناکامی های خود بدونی، هرگز موفق نخواهی شد.
٥- اگر می خواهی بهترین ها را دریافت کنی،باید باور داشته باشی که سزاوار بهترین ها هستی.
يک زندگی خوب و درخشان مجموعهای از هزاران تلاش و ايثاری است که هيچکس از آن باخبر نيست . مردان بزرگ از ارتفاعاتی که فتح کردهاند حفاظت میکنند ، جاهايی که يک شبه به آن نرسيدهاند . اما هنگام شب در حالی که همراهانشان خفتهاند باز هم به تلاش خود برای پيشروی ادامه میدهند .
برایان تریسی
یاعلی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
یا علی
کانال تلگرامی عشق پول کلیک کنید
1-آن باید مشخص باشد.اگر من به کسی بگویم که کارت را خوب انجام دادی،چه چیزی به ذهنش می آید؟او فکر خواهد کرد که چه چیزی را به خوبی انجام داده است؟او سردرگم می شود.اما وقتی می گویم((روش برخوردت با آن مشتری سخت گیر خیلی عالی بود))بدین ترتیب او می داند که دارد مورد قدردانی قرار می گیرد.
2-آن باید بلافاصله باشد.اگر کسی چیزی را که ما سفارش کرده ایم به خوبی انجام داده باشد و بعد از 6ماه از او قدردانی بکنیم اثر بخشی آن رقیق و کم رنگ می شود.
3-هرچه از دل برآید،بر دل نشیند.باید به معنی کلمات توجه کرد.بین قدردانی و تملق چه فرقی وجود دارد؟تفاوت در صداقت و اخلاص است،یکی از قلب می آید دیگری از دهان.آن یکی انگیزه ی ثانوی دارد و دیگری اخلاص.برای بعضی افراد تملق آسان تر از قدردانی صادقانه است.تملق نکنید و درگیر تملق گویان نشوید.
یک مثل قدیمی در مدارس رایج است((غذای یاوه گویان تملق است گه گاه شما هم به عنوان یک فرد در بخشی از دام آن بلا گرفتار خواهید شد))
جاناتان سوویفت
4-تمجید را با اما همراه نیاورید.با به کارگیری((اما))به عنوان ربط دهنده،قدردانی را از بین می بریم.در این مورد،از حروف((و))((علاوه بر این))یا از بعضی از حروف ربط مناسب استفاده کنید.جملاتی مانند((من از تلاش شما سپاسگزارم ولطف کردید...))را به جای((من از تلاش تان قدردانی می نمایم اما...))به کار ببرید.
5-بعد از سپاسگزاری مهم نیست منتظر تایید و تصدیق باشید.بعضی افراد در مقابل تقدیر،منتظر تعریف و تمجید هستند که این عمل هدف تقدیر نیست.
اگر شما تقدیر و سپاسگزاری خالصانه دریافت کردید،آن را به طور مودبانه و با تشکر بپذیرید.برخورد یا طرد صادقانه آسان تر از تشکر غیر صادقانه است.باعدم پذیرش صادقانه حداقل فرد می دانددر کجا ایستاده است.تقدیر و سپاسگزاری غیر صادقانه مثل سراب در بیابان است.هرقدر به آن نزدیکتر می شویدناامیدی بیشتر می شود.زیرا چیزی بیشتر از توهم نیست،و صورت صداقت را پوشانده است.
مانند اردک باشید
روى آب آرام ، زير آب پر تلاش و پر تلاطم
ظاهرى آرام و خونسرد داشته باشيد در حاليكه باطنى پر جنب و جوش و تلاشگر داريد .
هیچ چیز با ارزشی تاکنون بدون اشتیاق حاصل نشده است(رالف والدو امرسون)
اشتیاق و موفقیت باهم پیش می روند،اما رغبت گام اول است.اشتیاق،اعتماد ایجاد می کند،روحیه را رشد می دهد،وفاداری می آورد و ارزش آن بی انتهاست.شما می توانید اشتیاق را در قدم زدن و صحبت کردن و تکان دادن دست ها احساس کنید.اشتیاق عادتی است که شخص می تواند کسب کند و تمرین نماید.
چند سال قبل از چارلز شواب،کسی که حقوق یک میلیون دلاری را در سال دریافت می کرد،سوال کردند آیا به او چنین حقوقی زیادی را به دلیل توانایی استثناییش در تولید فولاد می پردازند.چارلز شواب جواب داد:((توانایی خودم را برای ایجاد اشتیاق در میان افراد به کار می برم و آن بزرگترین دارایی است که در اختیار دارم و بهترین مسیر پیشرفت در انسان به وسیله ی تقدیر وتشویق به وجود می آید))
زندگی کنید تا زمانی که زنده هستید.قبل از این که مرده باشید،نمیرید.اشتیاق و آرزو چیزهایی هستند که حد وسط را به سطح عالی تغییر می دهند.
آب با یک درجه اختلاف حرارت به بخار تبدیل می شود و بخار می تواند بزرگترین ماشین ها را در جهان حرکت دهد.اشتیاق به ما کمک می کند تا در زندگی مان تحرک ایجاد کنیم.
در هیچ شرایطی ناامید نشو به قول مولای متقیان
بزرگترین بلا ناامیدی است
یا علی
تسليم نخواهم شد
زندگي ميكنم...
براي روياهايي كه منتظرند به دست من واقعي شوند...
من فرصتي براي بودن دارم ،پس ساكت نمي نشينم
ميگذارم همه بدانند كه من با توانايي ها و كاستي هايم،شاهكار زندگي خود هستم
كافيست لحظات گذشته را رها كنم و براي ثانيه ها ي آينده زندگي كنم...چون روياهايم آنجاست
و من يك بار فرصت زندگي كردن دارم .
امروز خود را در آغوش خدا رها ميكنم و همه ي مسائل را به او مي سپارم
.
تو لایق بهترین ها هستی رفیق
تو میتونی فقط کافیه خودت بخوای ...
بین ذهن باز و خالی چه فرقی وجود دارد؟ذهن باز،انعطاف پذیر است،آن ارزیابی می کند و ممکن است عقاید و مفاهیم را براساس شایستگی رد یا قبول کند.
ذهن خالی یک فضای آزاد برای خوب و بد است،زیرا بدون ارزشیابی چیزها را می پذیرد
درک تفاوت این دو کلمه مهم است.خودخواهی،منفی و مخرب اس و روابط را از بین می برد.زیرا که مبتنی بر ارزش های منفی است و به اصل برنده شدن ویا با زنده بودن اعتقاد دارد.در حالی که خود دوستی جنبه ی مثبت دارد و از خوش بختی و آرامش روان،سلامتی و شادمانی استقبال می کند.خود دوستی به اصل پیروزی معتقد است.
برای یک فرد خود محور،دنیا باید برای او آغاز و پایان یابدوبه خاطر او بچرخد.شخص خودخواه با کوتاهی در انجام وظایفش می تواند خنده دار شود.رئیس از یکی از کارمندانش سوال کرد چگونه می خواهی با این وضعیت ترقی کنی؟کارمند جواب داد:واقعا((به بدی))،اما من به درگاه خداوند دعا کرده ام که پیشرفت شامل حالم شود.رئیس جواب دادک((مطمئن باش که تو یکی از آن فرد همیشگی نیستی زیرا به طور کلی از ذهن من پاک شده ای))
فرد خود محور با گفتار و نگاه،دیگران را تحقیر می کند.
خود محوری داروی بیهوشی است که درد کودن را تسکین می دهد (کونات روکنی)
امید را از نجاری آموختم،
که مغازه اش سوخت،
ولی او با همان چوب های
سوخته مغازه ذغال فروشی باز کرد
شناسایی خوب اهداف به شخص احساس جهت وانجام آن ها را می دهد،مخصوصا هنگامی که او به اهدافش می رسد.مهم تر از اهداف،احساس قصد ودید است که به زندگی معنی و کمال می دهد.چیزی که ما را به اهداف مان می رساند خیلی کم اهمیت تر از آن چیزیست که به ما احساس بودن را می دهد.در حال شدن به ما احساس خوب بودن را می دهد و همین احساس بودن در واقع عزت نفس است.در تنظیم اهداف مان ما به واقع گرایی نیاز داریم.اهداف غیر واقعی انجام نشده باقی می مانند و باعث می شوند فرد به سوی عزت نفس پایین کشانده شود.در حالی که اهداف واقعی تشویق کننده هستند و عزت نفس بالا را به وجود می آورند.
آیا نظم آزادی مطلق است که فرد هر کاری که می خواهد انجام دهد؟آیا آزادی بدون در نظر گرفتن عواقب آن است؟آیا آن بدین معنی است که بعد از ایجاد یک مشکل و یا کار اشتباه باید عمل صحیح صورت گیرد؟آیا نظم تحمیلی است؟آیا آن سو استفاده کردن است؟آیا آن آزادی را سلب می کند؟جواب،هیچ کدام از موارد بالا نیست.نظم نداشتن به این معنی نیست که شخصی با یک کمربند بچه را تنبیه کند.این کار دیوانگی است.نظم به معنی ثبات داشتن و جهت داشتن است.آن پیش گیری قبل از وقوع حادثه است.آن مهارکردن و هدایت انرژی برای انجام اعمال بزرگ است.نظم این نیست که شما کاری را انجام دهید،بلکه شما برای کسانی که به آن ها توجه دارید کار را انجام می دهید.نظم یک عمل عاشقانه است.بعضی وقتی شما مجبورید برای این که مهربان باشید نامهربان شوید.تمام داروها شیرین نیستند،همه جراحی ها بدون درد نیستند،اما مجبوریم آن ها را داشته باشیم.ما احتیاج داریم که از طبیعت درس بیاموزیم.همه ی ما بازرافه ی آشنا هستیم.زرافه ی مادر یک بچه زرافه را به دنیا می آورد.بچه زرافه به طور ناگهانی از رحم مادر روی سطح سفت و سخت زمین می افتد.اولین کاری که مادر انجام می دهد این است که به پشت بچه زرافه می رود و یک لگد محکم به او می زند.بچه زرافه بلند می شود،اما پاهایش ضعیف و سست هستند و دوباره می افتد.مادر دوباره به پشت او می رود و یک ضربه ی محکم دیگری به او می زند.بچه زرافه بلند می شود ودوباره می نشیند.زرافه ی مادر به او ضربه می زند تا این که بچه بتواند روی پاهایش بایستد و شروع به حرکت بکند.چرا؟برای این که مادر می داند تنها شانس زنده ماندن بچه در جنگل ،ایستادن روی پاهای خودش است.در غیر این صورت به وسیله ی گربه های وحشی دریده خواهد شد.سوال من از شما این است که:آیا این یک عمل عاشقانه است؟شرط می بندم که می گویید همین طور است.
بچه ها در محیطی منضبط و دارای عشق بزرگ می شوند و به والدین احترام می گذارند و به تدریج یک شهروند قانون مند می شوند.عکس این موضوع نیز صادق است.اگر در خانه ای نظم تمرین شود،انحراف جوانان آن تا 95 درصد کاهش می یابد.والدین خوب از این که فرزندانشان موقتا از آن ها متنفر شوند،نمی ترسند.
*برای برد بازی کنید نه برای باخت
*از اشتباهات دیگران درس بگیرید.
*باافرادی که دارای ویژگی های اخلاقی بالایی هستند مراودت کنید
*بیشتر از آن چه که می گیرید،بدهید
*در پی چیزهای بی ارزش نباشید
*همیشه عمیق فکر کنید
*نکات قوت خودراارزیابی کنید وبرآن ها تکیه کنید.
*همیشه هنگام تصمیم گیری در ذهن تان به یک تصویر بزرگ تر فکرکنید
*هیچ وقت از درستکاری خسته نشوید
هیچ وقت برام مهم نبوده که....
*سرمایه گذاران به دلیل حماقت یا بی کفایتی شکست نمی خورند، بلکه فقط به این دلیل که انسان اند و این موجود جایزالخطاست شکست می خورند. ما در بدو خلقت خود به گونه ای طراحی نشده ایم که در فعالیت های کسب و کار یا سرمایه گذاری خوب و قوی باشیم.شما نیاز دارید از هر سلاح در انبار مهمات خود استفاده کنید تا در این نبرد پیروز شوید.
* سلاح ها و ابزار متعددی در اختیار شما قرار دارند، اما بزرگ ترین و موثرترین سلاحی که در این نبرد می توانید از آن استفاده کنید شناخت صادقانه خود و اینکه بیاموزید چگونه میتوانید مجدداً در مقابل شکست ها و آسیب ها ایستادگی کنید.
*اگر این مهارت را بدست بیاورید می توانید با اصلاح اشتباهاتی که منجر به شکست شما شده اند ، موفقیت خود در بلند مدت را تضمین کنید.